کد مطلب:129995 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:136

موضع گیری ام سلمه
ام المؤمنین، ام سلمه - سلام الله علیها - در برابر این جنایت زشتی كه در حق میوه ی دل رسول خدا (ص) و روح دل دخترش زهرای بتول و اهل بیتش انجام شد، مواضعی روشن و شجاعانه اش داشت كه ما بخش هایی از آن را در آغاز همین فصل آوردیم.

اما پس از رسیدن خبر شهادت حسین (ع) نیز ایشان در برابر این فاجعه مواضع قهرمانانه و سخنانی صریح دارد كه برخی از آنها را در اینجا نقل می كنیم.

ابن جوزی گوید: «ابن ابی الدنیا نوشته است كه چون خبر شهادت حسین (ع) به ام سلمه رسید، گفت: كار خود را كردند؟ خداوند قبرها و خانه هاشان را پر از آتش كند؛ و آنگاه از هوش رفت». [1] .

ابن سعد به نقل از عامر بن عبدالواحد از شهر بن حوشب گوید: «من نزد ام سلمه همسر پیامبر (ص) بودم كه گفت: ما فریادی را شنیدیم. من رفتم تا به ام سلمه رسیدم. او گفت: حسین (ع) كشته شد. آنان كار خود را كردند. خداوند قبرها و خانه هاشان را از آتش پر كند. او از هوش رفت و ما برخاستیم» [2] .

وی همچنین به نقل از عبدالحمید بن بهرام از شهر بن حوشب می نویسد: «از ام سلمه شنیدم كه پس از شنیدن خبر شهادت حسین (ع) اهل عراق را لعنت كرد و


گفت: او را كشتند، خداوند بكشدشان. او را دعوت كردند و یاری نكردند، خداوند لعنتشان كند» [3] .

حاكم حسكانی به نقل از عبدالحمید بن بهرام می نویسد: «شهر بن حوشب برای ما حدیث كرد و گفت: از ام سلمه شنیدم كه چون خبر شهادت حسین (ع) رسید عراقیان را لعنت كرد و گفت: او را كشتند، خداوند بكشدشان. او را دعوت كردند و یاری نكردند، خداوند لعنتشان كند. من رسول خدا (ص) را دیدم كه شبانگاهی فاطمه (س) درون كاسه ای سفالین حریره ای درست كرده و در طبقی نهاده، آورده و در خدمت ایشان نهاد. حضرت فرمود: پسرعمویت كجاست؟ گفت: در خانه است. فرمود: برو و او را دعوت كن و دو پسرش را نیز نزد من بیاور. فاطمه (س) در حالی كه دست دو پسرش را گرفته بود آمد و علی (ع) نیز در پشت سرش بود. تا آنكه بر رسول خدا (ص) وارد شدند. حضرت دو كودك را در دامان نشاند، علی (ع) سمت راست و فاطمه (س) سمت چپ ایشان نشستند. آن گاه عبایی خیبری را كه در مدینه بر رویش می خوابیدیم از زیر پای من بیرون آورد و آن را روی همه ی آنان كشید. با دست چپ كناره های عبا را گرفت و دست راستش را به درگاه پروردگار بلند كرد و - سه بار - گفت: پروردگارا اینان خانواده ی من هستند، پلیدی را از آنان دور فرما و آنان را پاك كن پاك كردنی. من گفتم: ای رسول خدا! آیا من از خانواده ی شما نیستم؟ فرمود: چرا و مرا نیز زیر عبا برد؛ و پس از آنكه دعایش برای پسرعمویش و دو پسر او و دخترش، فاطمه (س)، پایان یافت من نیز زیر عبا رفتم». [4] .


ام سلمه با آنكه در شرایطی بس دشوار به سر می برد، روشن ساخت كه مردم در حق آخرین باقیانده اصحاب كسا یعنی پاكیزه ی فرزند پاكیزه، حسین بن علی (ع) مرتكب جنایت گشته اند.

این بانوی بزرگوار به این اندازه از موضع گیری هم بسنده نكرد، بلكه آن را آشكارا اعلام كرد و در ملاء عام و در مسجد رسول خدا (ص) لباس سیاه پوشید.

قاضی نعمان درباره ام سلمه به نقل از ابی نعیم گوید: «هنگامی كه خبر شهادت حسین (ع) به ایشان رسید در مسجد رسول خدا (ص) چادر زد و در آن نشست و جامه سیاه به تن كرد» [5] .


[1] الرد علي المتعصب العنيد، ص 51.

[2] الطبقات، ترجمة الامام الحسين (ع)، ص 87، ح 301؛ تاريخ دمشق (ترجمة الامام الحسين (ع))، ص 390، ح 330؛ تذكرة الخواص، 267؛ سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 318؛ تهذيب الكمال، ج 6، ص 439؛ البداية و النهاية، ج 8، ص 202.

[3] الطبقات، ترجمة الامام الحسين (ع)، ص 89، ح 314؛ مسند احمد، ج 6، ص 298؛ المعجم الكبير، ج 3، ص 114، ح 2818؛ مثيرالاحزان، ص 95؛ شواهد التنزيل، ج 2، ص 111، ح 743؛ تذكرة الخواص، ص 267؛ الطرائف، ص 126، ح 194؛ به نقل از آن بحارالانوار، ج 45، ص 198؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 194؛ بحارالانوار، ج 45، ص 124.

[4] شواهد التنزيل، ج 2، ص 110، ح 741؛ كشف الغمة، ج 2، ص 58. نبايد گفته شود كه او نيز از اهل بيت (ع) بوده است، چرا كه طبق اين روايت زير عبا رفته است. زيرا - به گفته خودش - او زماني زير عبا رفت كه دعاي پيامبر در حق پسرعمويش و دو پسر او و دختر خودش به پايان رسيده بود و در نتيجه مشمول اين سخن پيامبر نمي شود كه فرمود: «پروردگارا اينان خانواده ي من هستند. پليدي را از آنان دور گردان و آنان را پاك كن پاك كردني».

[5] شرح الاخبار، ج 3، ص 171، ح 1119.